آن چه که ما والدین در تربیت فرزندمان با آن مواجه هستیم
آن چه که ما والدین با آن مواجه هستیم
اغلب والدین با مسائل و مشکلات رفتاری مشابهای مواجه هستند. آنها از این که مجبورند هر چیزی را سه بار به فرزندانشان گوشزد بکنند، آزرده هستند. ما والدین، وقت زیادی را صرف جرّ و بحث با فرزندان خود میکنیم. از نق زدنها، گریه کردنها، دعوا و کتککاریها، از فریادزدنها و تهدید کردن فرزندانمان، خسته و درمانده میشویم. گاهی این طور به نظر میرسد که حداکثر کاری که میتوانیم بکنیم این است که آنها را تنبیه بکنیم. به خاطر خشمگین شدن، احساس گناه میکنیم اما به نظر میرسد که خشمگین شدن، تنها راه رسیدن به نتیجة مطلوبمان باشد! خودمان را سرزش کرده و از این که نمیدانیم چه کاری باید بکنیم، احساس ناکارآمدی میکنیم. بعضی وقتها از فرزندانمان متنفر میشویم چرا که رفتار نادرست آنها باعث میشود که احساس بیکفایتی و بدبختی بکنیم.
فرزندپروری مطلوب، کار آسانی نیست. بسیاری از والدین در امر فرزندپروری، موفق نمیشوند نه به خاطر این که والدینی بیکفایت و بیلیاقت هستند و یا فاقد عشق و محبت نسبت به فرزندان خود و یا این که صلاح کودکان خود را نمیدانند بلکه به این خاطر که آنها از لحاظ شخصیتی، والدینی بیثبات بوده و سهلانگار هستند. این گونه والدین به فرزندان خود نسبت به عواقب رفتار بدشان، هشدارهایی را میدهند اما خودشان، آنها را پیگیری نمیکنند. با صداقت با فرزندانشان رفتار نکرده و حوصله حرف زدن با بچههایشان را ندارند. والدینی که نمیدانند چه طور فرزندان خود را تربیت بکنند. برنامهای هم برای این کار ندارند. آنها نمیدانند که خودشان نیز، بخشی از مشکل هستند.
والدین به خاطر الگوهای رفتاری و واکنشی خود، خودشان نیز بخشی از مشکل به حساب میآیند. والدین معمولاً نسبت به رفتارهای کودکان خود به یکی از این دو روش، واکنش نشان میدهند. بعضی وقتها، به صورت منفعلانه، رفتار کرده و چون نمیخواهند با مشکل فرزند یا فرزندان خود مواجه شوند، سوء رفتارهای کودک را نادیده میگیرند. بعدها، خواهید فهمید که چرا نادیده گرفتن سوء رفتار کودک، وضع را بدتر میکند. بعضی وقتها هم، والدین در برابر سوء رفتار کودک خود، با خشم و عصبانیت برخورد میکنند. باز هم بعداً خواهید فهمید که چرا این رفتار، وضع را بدتر میکند.
شیوة برخورد شما با سوء رفتارهای فرزند خود، سوء رفتارهای آنها را در آینده تحت تأثیر خواهد گذاشت. تا یک حدی، سوء رفتار طبیعی است. به نظر من، سوء رفتار کودکان کم سن و سال تا حدود 5% نسبت به سنشان، طبیعی است. (فکر میکنم بعضی وقتها هم 50% طبیعی باشد!). دانستن این که چه طور با این 5% سوء رفتار باید مقابله کرد، امر بسیار ضروریست. برخورد صحیح با این مشکل میتواند سوء رفتار کودک را از 5% به کمتر از 2% تقلیل داده و برخورد نادرست با آن، میتواند سوء رفتار او را به 10% و یا بیشتر، افزایش بدهد.
دانستن این که چه طور میتوان به سوء رفتار کودک پرداخت، ضروریست اما ضروریتر از آن، دانستن نحوة پیشگیری است. میتوانید با بنا نهادن خطمشیهایی، پیشاپیش از مخمصههای زیادی نجات یابید. والدین موفق به پیشگیری و برنامهریزی اعتقاد داشته و بیشتر، فعالانه و پیشگیرانه عمل میکنند تا منفعلانه. در صفحات بعدی، راهبردهایی را برای در پیش گرفتن رفتار فعالانه و پیشگیرانه، خواهید آموخت.
دیدگاهتان را بنویسید