تاثیر رشد جنین و نوزاد بر روی هوش
تاثیر رشد جنین و نوزاد بر روی هوش
رشد چه تأثیری بر هوش دارد؟
تحقیقات اخیر نشان داده است که یکی از عوامل کلیدی مؤثر بر هوش، رشد جنین ر رحم مادر و نیز رشد نوزاد در یک سال اول زندگی است. شواهد حکایت از آن دارد که جنین و نوزاد دارای رشد بهتر و به ویژه نوزادانی که سر بزرگتری دارد از هوش بیشتری برخوردار خواهند بود. مطالعات قدیمیتر نشان دادهاند که نوزادان دارای وزن کم هنگام تولد (زیر 5/2 کیلوگرم) در خطر تکامل ناکافی هوش قرار دارند. مطالعات اخیر به این نتیجه رسیده است که در نوزادان با وزن طبیعی نیز چنین ارتباطی یافت میشود.
پژوهشگران، بیش از 5000 نوزاد متولد شده در طول یک هفته در ماه مارس سال 1946 را در طول مدت عمرشان از نظر مسایلی مانند سلامتی جسمی و روانی مورد پیگیری قرار دادند و همچنین آزمونهای هوشیاری اختصاصی را در سنین مشخص از آنها به عمل آوردند. به عنوان مثال آنها را در سن 8 سال از نظر درک مطالبی که میخواندند، تلفظ لغات، معنی کردن لغات و استدلال کلامی؛ و در سن 15 سالگی از نظر هوش کلامی و غیرکلامی، درک مطالبی که میخواندند، و ریاضیات؛ و در سن 43 سالگی از نظر حافظهٔ کلامی و جستجوی کلمهٔ به موقع مورد آزمون قرار دادند. نتایج این آزمون با در نظر گرفتن سایر عوامل موثر بر هوش، مانند تفاوت جنسیت، سن و میزان آموزش مادر و گروه اجتماعی پدر مورد اصلاح قرار گرفت. نتایج حکایت از آن داشت که نوزادان با وزن بیشتر هنگام تولد به طور مشخص از امتیاز بالاتری برخوردار بودند. به عنوان مثال نوزادان سنگین وزنتر در سن 8 سالگی امتیاز بیشتری در آزمونهای اولیه کسب نمودند. ولی با افزایش سن، این مزایا کاهش یافته بود به نحوی که در 43 سالگی امتیازهای آزمون از برتریهای خاصی برخوردار نبودند. علت این مسأله احتمالاً آن است که فواید اولیه وزن بالاتر هنگام تولد به تدریج در اثر تأثیرات محیطی، یعنی سایر موضوعاتی که بر عملکرد شناختی اثر میگذارند، مانند آموزش، شغل و بهداشت از بین میرود. در یک مطالعه مشخص شد که امتیاز کودکانی که سر بزرگتری داشتند در آزمونهای ضریب هوشی (IQ) بالاتر بوده است و در نتیجه، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که میزان حجم مغز کودک در یک سالگی به تعیین سطح هوش او در سنین بالاتر کمک میکند. در واقع، رشد مغز پس از دوران شیرخوارگی، تأثیر ناچیزی بر جبران رشد ضعیف آن در یک سال اول زندگی دارد. به طور طبیعی چندین عامل دیگر نیز در تکامل هوش نقش مهمی ایفا میکنند. به عنوان مثال، اگر کودکان بیش از 3 ماه شیرمادر بخورند، چنان چه والدین کودکان، بهتر آموزش دیده باشند و در صورتی که مادران کودکان در پاسخ به پرسشنامهٔ مخصوص والدین نمرهٔ بیشتری کسب کنند معمولاً کودکان امتیاز بالاتری در آزمونهای ضریب هوشی (IQ) به دست میآورند. با این حال، حتی با در نظر گرفتن این عوامل، میزان رشد سر کودکان در نخستین سال زندگی همچنین از ارتباط قابل ملاحظهای با مقدار ضریب هوشی سنین بالاتر آنها برخوردار است.
رشد داخل رحمی نیز نقش مهمی در رشد هوش دارد. به عنوان مثال، یکی از پیامدهای تماس جنین با الکل که موجب محدود شدن رشد جنین و تخریب دستگاه عصبی مرکزی میشود، اختلال عملکرد است که بر هوش، یادگیری و حافظه، فعالیت و توجه، تواناییهای حرکتی و گویشی و رفتار کودک تأثیر میگذارد. در مطالعهای که بر روی دوقلوها به عمل آمد مشخص شد که تأخیر در رشد داخل رحمی میتواند تأثیرات درازمدتی بر رشد و تکامل کودک و به ویژه بر قد، اندازهٔ محیط سر و میزان ضریب هوشی (IQ) کودکان اعمال نماید. به طور خلاصه، مادران برای آن که به بهبود هوش فرزند خود کمک کنند باید در دوران بارداری خوب و صحیح غذا بخورند و از هر نوع فعالیتهایی که موجب اختلال رشد جنین شود اجتناب کنند تا نوزادن آنها در هنگام تولد از وزن خوبی برخوردار باشد و پس از آن و به ویژه تا یک سالگی نیز به خوبی رشد نماید.
توجه!
بسیاری از والدینی که در مورد «کوچک» بودن نوزاد خود نگران هستند باید به خاطر داشته باشند که «هوش»، پدیدهای بسیار پیچیده و چندوجهی است و وزن هنگام تولد، اندازهٔ سر و میزان رشد نوزادن فقط بعضی از عوامل مؤثر بر تکامل شناختی نوزاد را تشکیل میدهند.
تأثیر وزن هنگام تولد بر هوش، به سادگی از طریق آموزش دیدن کودک به وسیله والدین خود قابل جبران است. به یاد داشته باشیم که همواره تعداد بسیاری از افراد دارای جثهٔ کوچک، در طول زندگی خود از هوش زیاد و موفقیتهای متعدد برخوردار بوده و هستند.
نکته بعضی از مطالعات، ارتباط میان هوش و سرعت متابولیسم گلوکز در مغز در طول حل مشکل را نشان دادهاند. تحقیقات به عمل آمده در جانوران، موضوع اساس ژنتیکی را در مورد هوش، بیشتر از انسان به اثبات رساندهاند.
همان گونه که ذکر شد، هوش، پدیدهای پیچیده و چند بعدی و بیشتر، حاصل نحوهٔ تعامل ژنها و محیط است و نه الزاماً خود ژنها. بنابراین، عوامل اجتماعی، مانند زمینهٔ آموزشی و عوامل محیطی فیزیکی، مانند زمینهٔ آموزشی و عوامل محیطی فیزیکی، مانند رژیم غذایی میتوانند بر هوش فرد، به ویژه در دوران حیاتی کودکی و نوجوانی تأثیر بگذارند.
نکته در یک مطالعه نشان داده شد که ضریب هوشی در طول دوران تعطیلات مدرسه به طور موقت کاهش پیدا میکند و تأخیر در زمان شروع رفتن به مدرسه موجب کاهش ضریب هوشیاری در حد میانگین 5 نمره به ازای هر سال میانجامد.
در سنین پایینتر، انتخاب اسباببازیهایی (مانند لگو؛ Lego) که قدرت تخیل را تحریک میکنند و موجب رشد توجه و تمرکز میشوند ایدهآل است ولی اختصاص دادن زمانی برای حضور در کنار کودک به وسیله والدین و تعامل آنها با کودک از طریق اسباببازیها و راهنمایی چگونگی استفاده از آنها نیز اهمیت زیادی دارد.
توجه!
اسباببازیهایی برای کودکان مناسباند که حسهای مختلف کودک مانند حس لامسه، شنوایی و بینایی را تحریک میکنند و موجب فراگیری بیشتر کودک میشوند.
اسیدهای چرب ضروری که تا 60 درصد از مغز را تشکیل میدهند برای برقراری عملکرد بهینهٔ مغز نقش حیاتی دارند و در برقراری ارتباط، میان نورونهای مغز از نقش کلیدی برخوردارند. مطالعات نشان داده است که رژیمهای غذایی فاقد این اسیدها منجر به اختلالات جدی در زمینه مهارتهای یادگیری میشوند و حتی در برخی موارد با بروز اختلالات ذهنی همراه هستند. در مقابل، رژیمهای غذایی حاوی مقادیر صحیح اسیدهای چرب، مانند آلفالینولئیک اسید (ALA) و دوکوزاهگزائنوییک اسید (DHA) موجب بهتر شدن عملکرد ذهنی و ضریب هوشی میشوند و نیز خُلق و توانایی مقابله با استرس را بهبود میبخشند.
توجه!
فراموش نکنید که تعریف «هوش» و اعتبار مقیاس ضریب هوشی (IQ) برای تعیین میزان هوش با یکدیگر تناقض دارند. تلاش برای افزایش دادن امتیاز آزمون IQ الزاماً به معنی افزایش پیدا کردن میزان هوش نیست. ممکن است به سادگی بتوان میزان تواناییهای ذهنی لازم برای پاسخ دادن به آزمونهای مرسوم IQ را بالا برد. به همین ترتیب کسب امتیاز پایین در آزمونهای IQ الزاماً به معنی عدم تکامل هوش نیست زیرا ممکن است سایر جنبههایی که در این آزمونها ارزیابی نمیشوند (ازجمله هوش زبان شناختی و منطقی) در افراد به خوبی تکامل یافته باشد.
دیدگاهتان را بنویسید