همهی کودکان باهوش و ثروتمند به دنیا میآیند
همهی کودکان باهوش و ثروتمند به دنیا میآیند
والدین باید سعی کنند به ندرت نظرات خود را در ذهن فرزندانشان انباشته کنند. لازم است به جای آنکه تنها خود سخنگو باشند، اجازه دهند فرزندشان نیز نظرات و صحبتهای خود را ارائه دهد. زمانی که کودک از پدر و مادر سؤالی دارد، به جای دادن پاسخ، بهتر است از خود کودک سؤالاتی پرسیده شود تا ذهن خلاق او نیز در پی یافتن پاسخ سؤالاتش برآید. این گونه والدین هستند که بهترین و مهمترین نعمتهای زندگی فرزندان خود خواهند بود
متأسفانه برای بسیاری از ما خاطرات یادگیری، جلسات طولانی و دردآوری از انباشته کردن اطلاعات کوچک در مغزمان، به خاطر سپردن آنها برای امتحان دادن و سپس فراموش کردن آنچه یاد گرفته بودیم است.
والدین باید سعی کنند به ندرت نظرات خود را در ذهن فرزندانشان انباشته کنند. لازم است به جای آنکه تنها خود سخنگو باشند، اجازه دهند فرزندشان نیز نظرات و صحبتهای خود را ارائه دهد. زمانی که کودک از پدر و مادر سؤالی دارد، به جای دادن پاسخ، بهتر است از خود کودک سؤالاتی پرسیده شود تا ذهن خلاق او نیز در پی یافتن پاسخ سؤالاتش برآید. این گونه والدین هستند که بهترین و مهمترین نعمتهای زندگی فرزندان خود خواهند بود.
در این بین نقش مادر به مراتب مهمتر از نقش پدر است. کودک ساعات طولانیتری همراه مادرش است و عشق بیقید و شرطی که مادر به کودک دارد به مراتب ملموستر از محبت پدر خواهد بود. یک مادر آگاه و دلسوز باید علاوه بر دادن عشق و محبت به کودک، درسهای زندگی را نیز به او آموزش دهد. احتمالاً شما هم شنیدهاید که پسرها با زنانی ازدواج میکنند که شباهت رفتاری و اخلاقی زیادی با مادرشان داشته باشد و از آن سو دخترها نیز تمایل دارند همسرشان شبیه پدر باشد. مادران دانا و دلسوز با رفتار خوب، عشق و علاقه به دیگران، فداکاری و گذشت و دیگر خصلتهای خوب را به کودکشان یاد میدهند.
آموزش های پدر و مادر
فراموش نکنید بخشی از آموزههایی که هر پدر و مادری به کودک خود میدهند را مسائل مالی(آموزش مسائل مالی به کودکان) تشکیل خواهد داد. برای همین است که کودک در زندگی آیندهاش بسیار تحت تأثیر رفتارهای مالی پدر و مادرش خواهد بود و به همین دلیل ثروت در یک خانواده موروثی شده و طی نسلها ادامه مییابد. این پول نیست که پدر و مادر ثروتمند به فرزندانشان انتقال میدهند، بلکه نگرش درست به ثروت و رفتارهای مالی است که به آنها انتقال میدهند
کودکان ما باید یاد بگیرند تصمیماتی که اتخاذ میکنند عواقبی برای آنها و نیز اطرافیانشان خواهد داشت. این عواقب حتی شامل تصمیمات خصوصی آنها نیز میشود.
بسیاری از مردم در یک دنیای سیاه و سفید یا یک دنیای درست و غلط زندگی میکنند. بعضی از والدینی که دنیایی این گونه دارند به کودکانشان توصیه میکنند: هیچ وقت کسی را هل نده، اگه کسی بهت کتک زد، تو بهش کاری نداشته باش. نزار کسی بهت زور بگه، باید با زورگویی قدرت خودتو به دوستات نشون بدی. قوی و محکم باش و هر طور شده قدرت خودتو به دیگران نشون بده.
روش صحیح کدام است؟
روش درستتر این است که کودک بداند اگر قرار است کسی را هل بدهد، چرا باید این کار را انجام دهد و دقیقاً چقدر محکم هل بدهد. برای این کار نیز باید هوش بسیار زیادی داشته باشد.
تعریف هوش واقعی: هوش واقعی این است که بدانید چه چیزی مناسب است، به جای آنکه بدانید چه چیزی فقط غلط یا درست است.
فراموش نکنید که خدا به ما یک پای راست و یک پای چپ داده است، نه یک پای درست و یک پای غلط. انسانها ابتدا با یک اشتباه به سمت راست و یک اشتباه به سمت چپ پیشرفت میکنند. مردمی که فکر میکنند باید همیشه درست باشند، مثل مردمی هستند که تنها با یک پای راست حرکت میکنند. هرچند آنها تصور میکنند که در حال حرکت به سمت پیشرفت و موفقیت هستند، معمولاً به سرگشتگی میرسند.
آیا کودک شما یک نابغه اقتصادی است؟
چندی پیش یکی از دوستانم را دیدم. چندین سال بود که او را ندیده بودم. زمانی که از او پرسیدم چه خبر؟ بیدرنگ کیفش را درآورده و عکس دختر کوچولویش را نشانم داد. سپس با غرور خاصی گفت: «باورت نمیشه با این که فقط یک سالشه خیلی باهوشه و همه چی رو زود یاد میگیره.»
دوستم تقریباً 20 دقیقه در مورد هوش خارقالعادهی دختر کوچولویش صحبت کرد. بالاخره فکر کرد که زیاد حرف زده بنابراین با عذرخواهی گفت: «ببخشید. من فقط خیلی بهش افتخار میکنم. فکر میکنم خیلی باهوشه و خیلی زود همه چی رو یاد میگیرده. مطمئنم که یک نابغهی بزرگ میشه.»
فکر میکنید این افتخار کردن غرورآمیز محدود به تعداد کمی از والدین است؟
من که این طور فکر نمیکنم. حداقل طبق تجربهی من این طور نیست. اگر از مشاهداتم از همهی والدین یک چیز فهمیده باشم، این است که همگی از این که میبینند کودکشان چقدر سریع یاد میگیرند، متحیرند. هر پدر و مادر جدیدی که میبینم مطمئن است که فرزندش باهوشترین بچهی دنیا و شاید حتی یک نابغه است. البته من نیز با آنها موافقم. تصور میکنم همهی بچهها در جای جای دنیا باهوش به دنیا میآیند.
چگونه نابغه بسازید؟
اما برای نبوغ بسیاری از این کودکان در حین بزرگ شدن اتفاقات ناگواری میافتد. بسیاری از آنها به نظر میرسد که نبوغشان ناپدید شده، کاهش یافته و یا به مسیرهای دیگری کشیده میشود.
شاید از آن دسته والدینی باشید که در دوران تحصیلتان نابغه محسوب میشدید. این والدین اغلب فرمولهای موفقیتهای خود را به کودکانشان القا میکنند. در حالی که هر فردی فرمول موفقیت خاص خود را دارد. ممکن است فرمول موفقیتهای شما با فرزندتان یکسان نباشد. مشکل اغلب کودکان با والدینشان نیز از این جا نشأت میگیرد: متفاوت بودن فرمولهای موفقیت.
آیا کودک شما یک هوش مالی بالا دارد؟
وقتی میگویید کسی هوش بالایی دارد، منظورتان چیست؟
چه چیزی هوش شما را میسنجد؟
آیا داشتن هوش بالا ضامن موفقیت شما در آینده است؟
آیا داشتن یک هوش بالا به معنی این است که شما ثروتمند خواهید شد؟
یکی از دوستانم میگفت زمانی که در حال تحصیل در سال چهارم ابتدایی بودم، روزی معلم در کلاس گفت: «بچهها یکی از نوابغ آینده را بهتون معرفی میکنم. من به نوبهی خودم افتخار میکنم که به این نابغهی بزرگ درس میدم.» سپس به سمت یکی از دوستانم رفته و او را به عنوان یکی از باهوشترین دانشآموزانی که تا کنون داشته، معرفی کرد. همهی بچهها متعجب شدند؛ چون تا آن لحظه همهی ما او را به خاطر عینک ته استکانی که بر چشم داشت مسخره میکردیم.
از آن جایی که من نمیدانستم معنای هوش چیست. دستم را بالا برده و از معلم پرسیدم: آقا اجازه «هوش یعنی چی؟»
معلم کمی تامل کرد و بعد از چند ثانیه گفت: «هوش یعنی بهرهی هوشی انسان.» بعد هم خیره نگاهم کرد تا آثار دانستن را در چهرهام ببیند. اما من هنوز نفهمیده بودم. برای همین بار دیگر از او سؤال کردم. آموزگار با بیحوصلگی گفت: «مگه بهتون نگفته بودم وقتی معنی چیزی رو نمیدونید خودتون باید دنبالش برید. وقتی رفتی خونه فرهنگ لغت رو باز کن و جواب سؤالت را پیدا کن.»
با این صحبت معلم فهمیدم که او نیز معنی هوش و بهرهی هوشی را نمیداند. چون اگر میدانست با غرور برایمان توضیح میداد.
فردای آن روز فرهنگ لغت را به کلاس بردم و از روی آن معنی هوش را خواندم و به معلم گفتم که باز هم معنی آن را نفهمیدم.
معلم که بسیار عصبانی شده بود صدایش را بالا برده و گفت: «تو نمیفهمی چون دوست نداری بفهمی. اگه باز هم نفهمیدی برو تحقیق کن تا جواب سؤالت رو پیدا کنی.»
من با سماجت گفتم: «اما شما خودتون گفتید که هوش یه چیز خیلی مهمیه. اگه این قدر مهمه بهم بگید یعنی چی تا بدونم.»
در این هنگام همان دانشآموز نابغهی کلاس ایستاد و گفت: «اجازه بدید من توضیح بدم.» سپس از پشت نیمکت بلند شده و پای تختهی کلاس رفت. او روی تخته نوشت:
سن عقلی تقسیم بر سن زمانی ضرب در 100 مساوی بهرهی هوشی هر فردی است.
سپس گفت: «مثلاً به من میگن نابغه، چون با این که ده سالمه، اما میتونم تو امتحانهای دانشآموزای هجده ساله شرکت کنم و نمرهی خوبی بگیرم.»
همهی کلاّس برای لحظاتی ساکت شدند تا اطلاعاتی را که دانشآموز باهوش کلاس میگفت را درک کنند.
جالب این بود که این دوست باهوش در کلاس ورزش حرفی برای گفتن نداشت و به زحمت میتوانست توپی را وارد دروازه کند.
دیدگاهتان را بنویسید